آلوچـــــــــــــــــــــــه

آلوچـــــــــــــــــــــــه

در مورد هر چی که خوشم بیاد مینویسیم حرفیه؟؟؟!!!
آلوچـــــــــــــــــــــــه

آلوچـــــــــــــــــــــــه

در مورد هر چی که خوشم بیاد مینویسیم حرفیه؟؟؟!!!

پاییز....پــــــــر

این نوشته رو خودم نوشتم...دیشب خوابم نمی برد همین جوری گفتم یه ذره فکر کنم که تصمیم گرفتم فکرم رو بنویسم....البته این رو صبح نوشتم....اگه بده بگین ناراحت نمیشم....فقط بهم بر میخوره.....نه خوشم میاد ایرادام رو بگین.....چون بلد نیستم خیلی خوب بنویسم 

لطفا ادامه مطلـــــــــب

چشمات رو ببند و فقط تصور کن......

یه جادهء پر از برگ ، برگ های پاییزی، دو طرف جاده رو  درخت های بلند که همهء برگ هاشون زرد شده پر کرده توی جاده خودتی و خودت ،تنهای تنها

با پاهات برگ ها رو له میکنی و از صدای خش خششون لذت می بری ،گاهی چند تا برگ از بالا به پایین میافتن...جاده بی انتهاست کسی به انتظارت نیست و تو تنهایی، دست هات رو کردی توی جیبت و داری آروم آروم و بی هیچ دقدقه ای قدم می زنی..همه جا یک رنگِ و آروم...میشینی وسط جاده و دوست داری توی این همه زیبایی غرق بشی دراز می کشی و دست هات رو میذاری زیر سرت....و فقط نگاه میکنی،همه چی رو مرور میکنی...چشمات رو می بندی و از سکوت لذت میبری..گاهی صدای یه پرنده گاهی زوزهء باد......

فکر کن ببین چند تا پاییز تجربه اش کردی! منکه تا حالا یه بار هم تو خواب این صحنه رو ندیدم فقط می تونم تصور کنم و توی رویام غرق شم....پاییز امسال هم گذشت.......

نظرات 5 + ارسال نظر
عمو پوریا شنبه 11 دی‌ماه سال 1389 ساعت 05:51 ب.ظ http://UncleP.blogsky.com

می بینم که بچه ها دارن به بداهه نویسی رو می آرن ! خیلی خوبه ایول ! فقظ این صحنه رو من بار ها دیدم و تجربه کردم !!! ولی اونا یی که تنها بودم قشنگ تر بودن تا اونایی که کسی همرام بود

عمو قهر که نیستی؟!!!بدشیدا
بداهه نویسی خوبه یا اینی که نوشتم هم خوبه؟
من که تجربه اش نکردم ولی تنها.......تنهایی دوست دارم

اندیشه شنبه 11 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:40 ب.ظ http://www.red2soldier.blogfa.com

سلام عکس های کریسمس رو گذاشتم اگه خواستی بیا.

اومدم.مرسی

عمو پوریا دوشنبه 13 دی‌ماه سال 1389 ساعت 01:00 ب.ظ http://UncleP.blogsky.com

جفتش :-؟ فکر کنم :دی

خوبه....امیدوار شدم

مهسا دوشنبه 13 دی‌ماه سال 1389 ساعت 05:15 ب.ظ http://walker.blogsky.com

بابا خیال ما که اصلا پاییز نداریم برو خدارو شکر کن که پاییزو داری با چشم میبینی

با چشم نه با فکر.....خیالت رو برفست پیش من یادش بدم چیکار کنه

آغازی دیگر دوشنبه 20 دی‌ماه سال 1389 ساعت 06:44 ب.ظ http://start2.blogsky.com

خیلی قشنگ توصیف کردی
تو رویاهامون هم این آرامش پاییزی را ببینیم خوبه

ممنون....بالاخره یه صحنه دوری از این تصویر رو تو بیداری دیدم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد