آلوچـــــــــــــــــــــــه

آلوچـــــــــــــــــــــــه

در مورد هر چی که خوشم بیاد مینویسیم حرفیه؟؟؟!!!
آلوچـــــــــــــــــــــــه

آلوچـــــــــــــــــــــــه

در مورد هر چی که خوشم بیاد مینویسیم حرفیه؟؟؟!!!

اون موقع ها،ماه رمضون

چقدر خوابه بعد از سحری میچسبه.......تو دوره مدرسه رفتن از همه بیشتر اون چندروزی که 9 میرفتیم مدرسه مزه میداد.

چقدر واسه اینکه عید بشه ذوق میکردیم.

عشق حلیمه تازه رو داشتیم.

گوشفیل

یادمه وقتی افطاری میدادیم کلی خوش میگذشت با اینکه همه سختی ها واسه ما زنا بود تند تند با زبون روزه ای بابا....با این حال خوش میگذشت و هرچی میموند میشد سحریمون.

خواهرم اسمش سحره (البته من خودم اسمشو سحر گذاشتم به بابام میگفتم اگ این اسمو روش نذارین من صداش نمیکنم یا این مدل تهدیدا) هر ماه رمضون هی بهش گیر میدیم باز سحر اومد سحری بخوریم........ .

البته اسمه نغمه هم اون موقع ها دوست داشتم ولی خیلی دلگیره......

قرار بود اسمه منو بذارن غزاله به سلامتی نشد ک بشه اون فک و فامیل همش میگفتن گزاله یا گازاله

عیدا ما سه تا سین بودی سره سفره.....

یادش بخیر

پنج تا عید رو دمه در بودم ......چون تو روز به دنیا اومدم قدمم سبکه و اینم از اعتقاداته ترک هاست.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد