آلوچـــــــــــــــــــــــه

آلوچـــــــــــــــــــــــه

در مورد هر چی که خوشم بیاد مینویسیم حرفیه؟؟؟!!!
آلوچـــــــــــــــــــــــه

آلوچـــــــــــــــــــــــه

در مورد هر چی که خوشم بیاد مینویسیم حرفیه؟؟؟!!!

make up

az arayeshe bedone roj gone badam miad

az fer mije bedone rimel badam miad

az tel zadan badam miad


دانشجویان

حالت چشم دانشجویان در کلاس

هنگام درس دادن استاد سر کلاس :

(-.-) (-.-) (-.-) (-.-) (-.-) (-.-) (-.-) (-.-)

وقتی استاد خبر امتحان رو میده :

(o.O) (o.O) (o.O) (o.O) (o.O) (o.O)

موقع امتحان:

(←.←) (→.→) (←.←) (→.→) (←.←) (→.→)

وقتی استاد موقع امتحان حواسش جمع میکنه واسه مچ گیری:

(↓.↓) (↓.↓) (↓.↓) (↓.↓) (↓.↓)

وقتی که نمره ها رو میزنن :

(͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏)

' n '

" هرآنچه نا دیدنی بود از مردم این دنیا دیدم،حال میدانم آسایش نابینا از چیست!!! "


الک دولک


شهری بود که در آن، همه چیز ممنوع بود .و چون تنها چیزی که ممنوع نبود بازی الک دولک بود، اهالی ‌شهر هر روز به صحراهای اطراف می‌رفتند و اوقات خود را با باری الک دولک می‌گذراندند.
و چون قوانین ممنوعیت نه یکباره بلکه به تدریج و همیشه با دلایل کافی وضع شده بودند، کسی دلیلی برای گلایه و شکایت نداشت و اهالی مشکلی هم برای سازگاری با این قوانین نداشتند. سال ها گذشت. یک روز بزرگان شهر دیدند که ضرورتی وجود ندارد که همه چیز ممنوع باشد و جارچی‌ها را روانة کوچه و بازار کردند تا به مردم اطلاع بدهند که می‌توانند هر کاری دلشان می‌خواهد بکنند.
جارچی ها برای رساندن این خبر به مردم، به مراکز تجمع اهالی شهر رفتند و.......
ادامه مطلب ...

جمله های قشنگ

در مسابقه بین شیر و گوزن ، بسیاری از گوزن ها برنده میشوند
چون شیر برای غذا میدود و آهو برای زندگی
پس
” هدف مهم تر از نیاز است “

من نمی‌گویم که ١٠٠٠ شکست خورده‌ام.
من می‌گویم فهمیده‌ام ١٠٠٠ راه وجود دارد که می‌تواند باعث شکست شود . . .
(توماس ادیسون)

سکه های پول همیشه صدا دارند
اما اسکناس ها بی صدا هستند
پس هنگامی که ارزش و مقام شما بالا میرود
بیشتر آرام و بی صدا باشید . . .

ادامه مطلب ...

طالع بینی

اینم یه طالع بینی از نوع ترولی........


حساب و کتاب

تمام غصه‌ها دقیقا از همان جائی آغاز می‌شوند که ترازو بر می‌داری، می‌افتی به جان دوست داشتنت
اندازه می‌گیری!
حساب و کتاب می‌کنی!
مقایسه می‌کنی!
و خدا نکند حساب و کتابت برسد به آنجا که زیادتر دوستش داشته‌ای،
که زیادتر دل داده‌ای،
که زیادتر گذشته‌ای،
که زیادتر بخشیده‌ای،
به قدر یک ذره، یک نقطه، یک ثانیه حتی،
درست همان جاست که توقع آغاز می‌شود،
و توقع آغاز همه رنج‌هائی است که "عشق" می‌نامیم!