آلوچـــــــــــــــــــــــه

آلوچـــــــــــــــــــــــه

در مورد هر چی که خوشم بیاد مینویسیم حرفیه؟؟؟!!!
آلوچـــــــــــــــــــــــه

آلوچـــــــــــــــــــــــه

در مورد هر چی که خوشم بیاد مینویسیم حرفیه؟؟؟!!!

برادران مهربان

دو برادر با هم در مزرعه خانوادگی کار می کردند که یکی از آنها ازدواج کرده بود و خانواده بزرگی داشت و دیگری مجرد بود .

شب که می شد دو برادر همه چیز از جمله محصول و سود را با هم نصف می کردند . یک روز برادر مجرد با خودش فکر کرد و گفت:‌

درست نیست که ما همه چیز را نصف کنیم . من مجرد هستم و خرجی ندارم ولی او خانواده بزرگی را اداره می کند.

بنابراین شب که شد یک کیسه پر از گندم را برداشت و مخفیانه به انبار برادر برد و روی محصول او ریخت.


در همین حال برادری که ازدواج کرده بود با خودش فکر کرد و گفت :‌ درست نیست که ما همه چیز را نصف کنیم. من سر و سامان
گرفته ام ولی او هنوز ازدواج نکرده و باید آینده اش تأمین شود.

بنابراین شب که شد یک کیسه پر از گندم را برداشت(راد اس ام اس) و مخفیانه به انبار برادر برد و روی محصول او ریخت.

سال ها گذشت و هر دو برادر متحیر بودند که چرا ذخیره گندمشان همیشه با یکدیگرمساوی است. تا آن که در یک شب تاریک دو برادر
در راه انبارها به یکدیگر برخوردند. آن ها مدتی به هم خیره شدند و سپس بی آن که سخنی بر لب بیاورند کیسه هایشان را زمین
گذاشتند و یکدیگر را در آغوش گرفتند.
(مطمئنا نسلشون منقرض شده.....این مدلش واسه زمون آدم و هوا هم نبوده)

نظرات 7 + ارسال نظر
Mr PACT دوشنبه 18 دی‌ماه سال 1391 ساعت 04:32 ب.ظ http://misaghetanha.blogsky.com

اون برادر اولی (همون مجرده) شاید باشه ولی برادر دومی هرگز نبوده و نیست و نخواهد بود!

کلا بیشتر به وجود نداشتنشون باید فکر کرد تا انقراض

رزماری دوشنبه 18 دی‌ماه سال 1391 ساعت 04:39 ب.ظ http://mano-hamsaram.blogsky.com

واقعاً نسلشون منقرض شده

الان فکر کردم دیدم احتمال اینک کلا نباشن و محاله بیشتره تا انقراضشون

هنگامه دوشنبه 18 دی‌ماه سال 1391 ساعت 09:34 ب.ظ

چه با گذشت بودن عزیزم

آره.......هرچی فکر میکنم میبینم افسانه است

رضا سه‌شنبه 19 دی‌ماه سال 1391 ساعت 12:55 ق.ظ http://sarabesakhtegi.blogfa.com

سلام خوبید؟

سلام.شما چطورید؟

رضا سه‌شنبه 19 دی‌ماه سال 1391 ساعت 12:56 ق.ظ http://sarabesakhtegi.blogfa.com

داستانت عالیه...

افسانه برادران مهربان.....
کاش وجود داشت یه همچین احساساتی رو میگما

رضا سه‌شنبه 19 دی‌ماه سال 1391 ساعت 12:56 ق.ظ http://sarabesakhtegi.blogfa.com

حرف مردن چیه؟
120 سال زنده باشی و زندگی خوبی داشته باشید...
سختی ها از بین برن به امید خدا

ممنون......ترجیح میدم سالم از دنیا برم تا اینه 120 سالم بشه و با ایزی لایف

از الان دعا میکنم ک عمر با عظت و مرگ با عظت داشته باشم......مثلا یهو دمه دره دستشویی نمیرم اصلا این دستشوییه فوبیامه
ایشالا ک زندگی همه قشنگ باشه

farzad سه‌شنبه 19 دی‌ماه سال 1391 ساعت 11:34 ق.ظ http://ma2ta11.blogsky.com

می خواهم گریــــه کنـــم! وقتی زَبانتــــ میگیـــرد و مـــرا لحظه ای "شمــــا".. خطــاب میکنــی... من فـــاصله بین "شما" با "تـــو" را.. چگــــونه پـــر کنـــم؟! ...

زیباست.ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد