ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
دیشب دوباره
گویا خودم را خواب دیدم:در آسمان پر میکشیدم
و لابهلای ابرها پرواز میکردم
و صبح چون از جا پریدم
در رختخوابم
یک مشت پر دیدم
یک مشت پر، گرم و پراکنده
پایین بالش
در رختخواب من نفس میزد
آنگاه با خمیازهای ناباورانه
بر شانههای خستهام دستی کشیدم
بر شانههایم
انگار جای خالی چیزی...چیزی شبیه بال
احساس میکردم!
+ی کم حرف
خوب یادمه اولین باری ک این شعر رو خوندم کلی بهش فکر کردم و هی با صدای بلند میخوندمش سریع تو دفترچه یادداشتم خوش خط نوشتمش و هی خوندم از روش فرداش آوردم سر کلاس میز اول میشستم بغل دست تندر به اون این شعر و چندتا دیگ از شعرایه قشنگی ک انگاری کشفشون کرده بودم رو نشون دادم سر زنگ دینی بود سوم دبیرستان بودم داشتیم دوتایی از رویه شعر مینوشتیم و فاز گرفته بودیم ک معلمه گفت خانوما این دفترا چیه رو میزتون.......
اون روزا رو هم دوست دارم و هم ندارم کاش بر میگشتم عقب و همه اشتباهاتم رو جبران میکردم........تو زندگیم زیاد شکست خوردم......همیشه فکر میکردم ک من عمرا ی روزی بگم کاش زمان بر میگشت به عقب
فک کنم اگه هر کس فقط یه ای کاش در طول زندگیش بگه اونم همین ای کاشه! ای کاش بر میگشتم و فلان میکردم!
آره.کاش میشد ک برگشت و همه چی رو درست کرد و از نو نوشت.
منم دلم میخواد برگردم و اشتباهات و شکست هامو تکرار نکنم ولی شاید اونی میشدم که الان نیستم
آره.نمیشه گفت.تجربه هاست ک آدم رو میسازه.چه تلخ و چه شیرین
واقعا شغر زیبایی بود.اما گذشته دیگه مرده...