آلوچـــــــــــــــــــــــه

آلوچـــــــــــــــــــــــه

در مورد هر چی که خوشم بیاد مینویسیم حرفیه؟؟؟!!!
آلوچـــــــــــــــــــــــه

آلوچـــــــــــــــــــــــه

در مورد هر چی که خوشم بیاد مینویسیم حرفیه؟؟؟!!!

سن


دخترک ها میخ عروسک و ظرف و ظروف، پسرک ها تو کف ماشین و موتور و تفنگ. فرقی هم نداشت در اصل. هر دومشق بزرگسالی بود . نمیخواستیم بچه باشیم. انگار توی بزرگسالی چه خبر بود,حالا هم که پیر شده ایم برعکس. اسیر رنگ موی یم و جوان سازی پوست و کرم ضد چروک. زندگی همین ست دیگر. فرار مدام از آنچه هستی. بچه باشی میخواهی بزرگ جلوه کنی. بزرگ باشی میخواهی کم سن و سال نشان بدهی. جوانها در عوالم رمانتیک دپرسشان فکر خودکشی، پیرها... چهار میخه وصله به خفت زندگی، محض خلاصی از مرض مرگ. این یعنی بود و نبود به یک اندازه ترسناک است. یعنی زندگی و مرگ هر دو هولناک اند. به هر کدام که نزدیکتر باشی، به سمت مخالف از ترس میدوی.
پ ن۱: درد دلهای سالخوردگی م
چه زود گذشت هااااااااا, یادش بخیر
نظرات 2 + ارسال نظر
شیشه پنج‌شنبه 8 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 06:21 ب.ظ

بووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس

یادداشتهای امیر جمعه 16 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 09:54 ق.ظ http://amirnotes.mihanblog.com

متفاوت ترین یادداشت ها در یادداشت های امیر با عناوینی چون:
صورت مردم همی بینم تو را و فعل خر
دختری با آرایش غلیظ!!
الهی تب کنم شاید پرستارم تو باشی!
خون فقیر از چه رو بی بهاست؟!
و......

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد