ناراحته شدی

شاپی میکوبه زیر گوشم و بهم نگاه میکنه میگه ناراحته شدی......چی بگم خوبه....یادمه هی به خودم میگفتم یعنی صداش چه جوریه چه جوری حرف میزنه

زود میگذره اون بزرگ میشه و من پیر.......ولی هیچ حس پیر بودن ندارم یا حتی فکر نمیکنم سنم رفته بالا.....

وقتی باهاش بازی میکنم از همه ببچه تر میشم حتی تو لجبازی ام روش رو کم میکنم....انقدری ک شوهرم میکه تو از اونم لجباز تری

موجودی به نام بچه

زندگی چقدر شیرین تر میشه وقتی تو میخندی......وقتی جورابات رو خودت میذاری توی کشوت وقتی میفهمی ک دارم بهت چی میگم.......وای ک تو چقدر شیرینی.......

نمیدونم حسه ی بچه دیگ داشتن چه جوریه از هرکی ام پرسیدم جواب قانع کننده ای نداده 

دو اگدوزه

بچه جاریم به اگزور میگه اگدوز........عاشق ماشینای دو اگدوزاس.

یه روز واسه ما قاطی کرد و گفت من میگم اگدوز شما واقعنی بگید اگدوز نگید اگدوز!!!!!!زمین رو گاز می زدیم.......

osh شده

نی نی رو به باباش کرد و گفت بابا اش (osh) شده......

اول حدس بزنین بعد برید ادامه مطلب رو بخونید......

فقط مواظبه فک تون باشید

کوچولویه خارجی!!!!

تو ادامه مطلبه!!!!

گفتگویه کوچولو

بهش میگم لاکات کو؟

میگه پاکشون کردم!من آقام

گفتم لاکامو ببین(سریع نشونش دادم دستمو)

گفت ببینم(دستمو گرفت و قشنگ نگاه کرد و با یه حالتی گفت)

گفت تو خانومی زشت نیس.

یه لبخندی زد و رفت دنبال شیطونیش

مازیار

یه بچه از همون بچگی یه جورایی نشون میده که چه جوریه.....یواش زدم پس کله پسر داییم که هنوز یه سالشم نمیشه باره اول نفهمید بار دوم که زدم بغل آبجیم بود همچین خیز برداشت سمتم و جدی زد که از خنده غش کردم......

هه دونه

ما یه نی نیه ناز و البته گاهی تقس تو خانوادمون داریم که حرفایه با مزه ای میزنه.....

اون روزی یه بچه گم شده بود تویه پارک مخ مارو پیاده کرد....بهش میخواستیم توضیح بدیم میگگفتیم مثلا تو گم شدی میگفت منکه گم نشدم چه

میگفتیم مثلا ما پلیسیم میگفت شما که پلیس نیستین چه

میگه هه دونه چیبی بده من (یه دونه کیوی میخواد آقا)

هکی بیاد با من بازی کنه  (یکی)

کلا مزه زیاد میریزه!

بــــــــــــــــــــــــــوق فرنود

یاده ماجرای رنگین کمان و اون نی نی کوچولو افتادم....... 

هر از چندگاهی حرفایه بچه ها تو این برنامه ها کلی شادمون میکنه......مثل جریان هایی که سر برنامه عمو پورنگ پیش اومد.......

درباره خدا

بچه میپرسه:مامانی خدا زنه یامرد؟....بعد از توضیحاته مادر.........مامان خدا اول مثل ما بوده؟......و مادر همواره توضیح میده توضیحاتی که بچه نمیتونه درکش کنه......بچه فکر میکنه:یعنی چی که ما نمیتونیم ببینیمش یعنی چی که دست و پا و چشم نداره..........دوبارهبچه میره سراغ مادر این دفعه با سوالایه بیشتر...(مادر پیش خودش میگه من جواب خیلی از سوالای خودم رو نمیدونم یه کوهم پر از سوالایه بی جواب....خدایا کمکم کن)