بغض
فقط به گلو ختم نمی شود
چشم را که بگیرد
اشک
می آید و
نمی ریزد
سینه را که بگیرد
نفس
نه
می رود
نه
بر می گردد
قلب را که بگیرد
یک گوشه کز می کند
نمی تپد ...
... می لرزد
دست
مشت می شود
مشت
باز
پا
بلاتکلیف می ماند
بین ماندن و رفتن
بغض که می شکند
فقط جای این اتفاق ها
عوض می شود
و
هیچ چیز
عوض نمی شود
بغض
تنها چیزیست
که
وقتی می شکند
نمی شکند.
#افشین_یداللهى
مگر امشب، کسی با آسمان،
با برگ، با مهتاب
دیداری نخواهد داشت؟
به این مرغی که کوکو میزند تنها،
مگر امشب کسی پاسخ نخواهد داد؟
مگر آن طبع شورانگیز، خورشیدی نخواهد زاد؟
کسی اینگونه خاموشی ندارد یاد...
#فریدون_مشیری
نیم ساعت پیش،
خدا را دیدم قوز کرده با پالتوی مشکی بلندش
سرفه کنان در حیاط از کنار دو سرو سیاه گذشت
و رو به ایوانی که من ایستاده بودم آمد،
آواز که خواند تازه فهمیدم،
پدرم را با او اشتباهی گرفته ام !
درختان می گویند بهار
پرندگان می گویند، لانه
سنگ ها می گویند صبر
و خاک ها می گویند مصاحب
و انسان ها می گویند "خوشبختی"
امّا همه ی ما در یک چیز شبیهیم،
در طلب نور !
ما نه درختیم
و نه خاک.
پس خوشبختی را با علم به همه ی ضعف هامان در تشخیص،
باید در حریم خودمان جستجو کنیم �...
کهکشانها کو زمینم؟
زمین کو وطنم؟
وطن کو خانه ام؟
خانه کو مادرم؟
مادر کو کبوترانم؟
من گم شدم در تو یا تو گم شدی در من، ای زمان؟�
ادامه مطلب ...
چه مهمانان بی دردسری هستند مردگان
نه به دستی، ظرفی را چرک می کنند
نه به حرفی دلی را آلوده
تنها به شمعی قانعند
و اندکی سکوت�