که خععععععلی الکیه
تو حدّ تیم ملّیه!
*تو جاده ی رو به افق پریشون
از محو شدن تو مه بودم پشیمون
*قدم زنان دور و برم رو دیدم
یهو به ماشین پراید رسیدم
*سوار شدم راننده ش ناشناس بود
جوون و قد بلند و های کلاس بود
*با همدیگه از جاده ها گذشتیم
تو دود و مه دنبال را می گشتیم
*هی اومدیم تا به شمال رسیدیم
ریا نباشه پسته هم خریدیم
*کنار دریا بنزینش ته کشید
پیاده با من لب ساحل رسید
*قدم زنان پسته هارو می خوردیم
دل تموم مردمو می بردیم
*آب که به نزدیکی زانوم رسید
فانتزی قشنگم اصلا پرید
*طوولانی شد حوصله تون سر اومد
فانتزی هم اصلا به ما نیومد
نبودش و حس کردی؟

کاملا
آخه نئو جاده شمال پسته داره ؟
باز میگفتی تمشک و آلوچه یه چیزی.آةا خواستین قافیه هم بیاد
فانتزی ..... ای قربونت برم که انقدر فانتزی هستی
بابا چرا نداره.من خودم از این پسته تازه ها میخریدم و میخوردیم.....آخ چه روزایی بود......
فانتزی چیزه توپیه کلا بعدشم خدانکنه
اهههههههههههههههههه
من اول خوندم فکرکردم دوتاجوون دلشونو زدن بدریاااااااااا
نخیر فانتزی بمانیومده
فانتزی به این میگن...
آفرین
آفرین!!!!!!!!!!1
الهی بمیرم

کسی ارزش نداره که بخاطرش گریه کنی و اشک بریزی
بخدانداره
بامزه بود
ای قشر مرفه بیدرد
هم پراید و هم پسته و هم لب دریا هم ........