آتش در دل فکن برپا کن صد شرر
سوزان کوبان شکن برکش جامی دگر
زین شام و زین پگاه جانی دیوانه خواه
با من ...بیگانه ای.... خویشم خوارو خموش
زهرش ...در خون من .....بادا هماره نوش
در سکوتی ماتم افزا من کناری و مرغ شیدا
با من دل خسته گوید از چه بنشسته ای تو تنها
عشق یاری در دل دارم....
ادامه مطلب ...سلام.جا داره بگم زنده ام....رفته بودم دانشگاه و دسترسی به هینترنت نداشتم....
بعد از ۵ ماه سر کلاس نشستم داشتم میمردم از خستگی منم شبه پیش فعال ترکیدم دیگه ۳ ساعت پشت هم سر کلاس.
فردی به نام x ازم خواسته میلم رو بذارم با اینکه قبلا گذاشته بودم ولی به خاطر جناب x فقط
راستی دلتون سوز ما سری جدید قهوه تلخ هم دیدیم...
یه چی بگم دیروز رفتیم کافی شاپ عین این باکلاسا گفتیم حالا چی کوفت کنیم هر طور حساب کردیم زیر 4 تومن در نیومد دلو زدیم به دریا یه شان ساین(شان ساین) سفارش دادیم با یه کیک و قهوه من واسه اولین بار بود که شان ساین میخوردم کلی کف نمودیم و لذت بردیم(توش یه عالمه خرت وپرت بود) و باید بگم خاطره آیس پگی که با جوجو توی خ ولیعصر خوردیم زنده شد و کلی لذت بردیم چه پولی پیاده شدیم با این پول یه پیتزا یونانی با نوشابه و سیب زمینی توی میامی می خوردیم ولی با کلاس بازیه دیگه جالبه که بدونین ظرف مذکور را لیس زدیم و اومدیم بیرون.
سلام به دوستای پیگیر وب....من و جوجو....وای جوجو انقدر نازه کاش میدینش اگه بتونم عسکش رو می ذارم.
کی پیگیره سریال قهوه تلخ هست؟
می خوام نظرتون رو درموردش بدونم........پس نظر بدین.
من عاچق کارای مدیری ام...... .
منتظر نظراتون هستم می خوام ببینم چند نفر این سریال و کارای مدیری رو دوست دارن.؟؟؟چند تا؟؟
فقر
میخواهم بگویم ......
فقر همه جا سر میکشد .......
فقر ، گرسنگی نیست ، عریانی هم نیست ......
فقر ، چیزی را " نداشتن " است ، ولی ، آن چیز پول نیست ..... طلا و غذا نیست .......
روی سکوی کنار پنجره همه شب جای منه
چند ورق کاغذ و یک دونه قلم همیشه یار منه
کاغذای خط خطی از کنار در باز پنجره
می پرن توی کوچه سرحال از اینکه آزاد شدن
نمی دونن که اسیر دل سنگ باد شدن
......................
ادامه مطلب ...بهلول و وزیر
روزی وزیر خلیفه گفت تو(بهلول) را امیر و حاکم بر سگ و خوک نموده است.
بهلول جواب داد پس از این ساعت قدم از فرمان من ، بیرون منه که رعیت منی، همراهان وزیر همه به خنده افتادند.وزیر از جواب بهلول خجل و منفعل شد.
اوی یکی تو ادامه ست....داستانش کوتاه
ادامه مطلب ...حالم بده فکر کنم سرما خوردم یا شاید حساسیت دارم به فصل درس و مدرسه.لطفا یه دکتر واسم سند کنید.
در باغ
زن در باغ ایستاده بود که دید مرد به طرفش می دود.
«تینا، گل من!عشق بزرگ زندگی من!»
مرد عاقبت این کلمات را بر زبان آورده بود.
«اوه،تام!»
«تینا، گل من!»
«اوه، تام! من هم تو را دوست دارم!»
تام به زن رسید، به زانو افتاد، و.....
بقیه اش رو میذارم تو ادامه مطلب تا اون یکی داستان بخونین.
ادامه مطلب ...من از هیچکدام از زن هایم شانس نیاوردم.زن اولم از من جدا شد و زن دومم این کار را نکرد. (پاتریک مری-هنر پیشه انگلیسی)
یک بار از یک مرد برمه ای پرسیدم:« قرن ها بود که در این کشور زن ها پشت سر مردها راه می رفتند حالا چطور شده که جلوتر از مرد ها راه می روند؟»
او جواب داد:«چون مین های خنثی نشده زیادی از جنگ باقی مانده است.» (رابرت مولر-فیلمبردار هلندی)
...............ادامه مطلب رو عشقه.............
ادامه مطلب ...تا حالا دقت کردین که :کله پاچه تنها غذاییه که از دیدن مو توش حالت بهم نمی خوره و دنبال صاحبش نمی گردی.
این عکس رو همینجوری گذاشتم لطفا گیر ندید
اسمش گلپری نگاه کنین چقدری نازه