آلوچـــــــــــــــــــــــه

آلوچـــــــــــــــــــــــه

در مورد هر چی که خوشم بیاد مینویسیم حرفیه؟؟؟!!!
آلوچـــــــــــــــــــــــه

آلوچـــــــــــــــــــــــه

در مورد هر چی که خوشم بیاد مینویسیم حرفیه؟؟؟!!!

خنده دار :)

یه ماشین لوکس شاسی بلند دیدم که سانروفشو باز کرده بود
و ۲ تا بچه سرشونو عاورده بودن بیرون مث چی حال میکردن
یاد بچگی های خودم افتادم همچنین حسی رو پشت وانت تجربه میکردیم !
.............
روشهای تفکیک دکتر از مهندس؟
تو خیابون بلند صدا بزن مهندس
اونایی که برگشتن نگات کردن مهندس و بقیه بدون شک دکتر میباشن !
................
یکی از آشناهامون امروز اومده بهم میگه سرنگ داری ؟
گفتم نه والا سرنگم کجا بود !
میگه عه تزریق رو گذاشتی کنار !؟
.................
شما یادتون نمیاد بزرگترین خلاف ما زمان مدرسه داشتن حل المسائل بود!
از اختلاس هم جرمش بیشتر بود !
.................
یکی از تفریحات مرفه اینه که گوشیتو بزاری جلو اسپیکر
تا SMS که میاد نویز بکنه ۲ ثانیه زودتر بفهمی ذوق کنی !
.................
درسته مامور مخصوص حاکم بزرگ نیستم
ولی یخورده احترامم چیز بدی نیست !
(ادامه مطلب)

نقش مامان من توی خونه = گوگل
هرچی گم میشه ازش میپرسم بهم میگه کجاست …
یه همچین مامان همه چی دونی دارم !
.
.
.
امید به زندگى در بین افرادى که تو یخچالشون الویه دارن دو برابر افراد عادیه
اونایى که نوشابه هم داشته باشن که اصلا میل به جاودانگى پیدا میکنن !
.
.
.
ﻳﻪ ﺭﻭﺯ میخوام ﺑﺮﻡ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﭘﺮﻭﺭﺵ ﭘﻮﻝ ﺗﻤﺎﻡ پنجشنبه ﻫﺎﻳﻲ ﮐﻪ ﺭﻓﺘﻢ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺭﻭ ﺑﮕﻴﺮﻡ
ﺩﻫﻪ ﺷﺼﺘﻴﺎ ﻣﻲ ﻓﻬﻤﻦ ﭼﻲ ﻣﻴﮕﻢ !
.
.
.
زن رفیقم حامله بود.یه روز رفتم پیش رفیقم دیدم پکره!بش گفتم چته ؟
گفت جواب سونوگرافی زنم اومده
گفتم:خب؟
گفت:بچه دختره.
گفتم:این که ناراحتی نداره
گفت:دختر اینجا دردسره
گفتم:چرا؟
گفت:حالا امنیت نداره ویه روزی یکی دلشو میشکونه و اینا به کنار
ولی پارک دوبلوشو چیکار کنم؟
منم زدم زیر گریه و گفتم:اشکال نداره داداش خدا بزرگه !
.
.
.
ینی واقعاً تو روحِ اون معلمی
که موقعِ روخونی میدید من دارم با بغل دستیم حرف میزنم،
یهو میگفت اِدامش رو تو بخون…
.
.
.
به بابام میگم : بابا میشه یه سوال ازت بکنم ؟؟
میگه : همین الان یه سوالت رو کردی :)
گفتم : خب بابا میشه ۲ تا سوال بکنم ؟؟
میگه : دوِّمین سوالت رو هم کردی :) )
گفتم : کِی ؟؟ :O
گفت : الان :|

نظرات 7 + ارسال نظر
شیشه جمعه 17 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 02:49 ب.ظ http://shishe30.blogfa.com

چقدر خندیدم نئو جونم.کلی روح پر فتوحم شاد شد.

ایول.....خوشحالم.منم کلی خندیدم

رضا جمعه 17 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 06:28 ب.ظ http://sarabesakhtegi.blogfa.com

شما مادر مامور حاکم بزرگ هستی

نه راستشو بخوای اون بزرگوار جدمون بود

Mr PACT جمعه 17 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 11:13 ب.ظ http://misaghetanha.blogsky.com


آخریش از همه باحالتر بود...

اوهوم
چقدر بچه بودم ادای حاکم بزرگ رو در می آوردم...

هیلدا شنبه 18 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 01:38 ب.ظ

نصیحتت رو گوش میدم خواهری
.
.
.
.
با حال بودن
راستی تو اصفهانی هستی؟؟؟

دستت درد نکنه.راستی مجازی هم افتضاحه یکی از دوستام میخونه.
نه من ترچم.....البته از بابا ترک از مامان تهرانی ام......

رضا شنبه 18 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 07:40 ب.ظ http://sarabesakhtegi.blogfa.com

مامور حاکم بزرگ نیستی ولی مامانش که هستی

گیر دادی ها آخه الان اگه مامانش بودم ک باید مومیاییم میکردن.....فکرکن الان یه مومیایی داره جوابت رو میده

~ZigZag~ شنبه 18 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 08:23 ب.ظ http://takhteh-siyah.blogsky.com/

Mr PACT شنبه 18 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 10:22 ب.ظ http://misaghetanha.blogsky.com

منظور من آخریه آخری بود. همون بابا باحاله...

آهان...ببخشید فکر کردم تو صفحه اصلی رو میگی.
یه چیزی تو مایه هایه بابای خودمه......

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد