آلوچـــــــــــــــــــــــه

آلوچـــــــــــــــــــــــه

در مورد هر چی که خوشم بیاد مینویسیم حرفیه؟؟؟!!!
آلوچـــــــــــــــــــــــه

آلوچـــــــــــــــــــــــه

در مورد هر چی که خوشم بیاد مینویسیم حرفیه؟؟؟!!!

تست جالب

1- نام های این حیوانات را به ترتیب علاقه خود قرار دهید:

گاو

ببر

گوسفند

اسب

خوک

2- یک کلمه برای توصیف اسامی زیر بنویسید:

سگ

گربه

موش صحرایی

قهوه

دریا

3- به کسانی که می شناسید و برای شما با ارزشند یک رنگی را برای آن ها انتخاب کنید:

زرد

نارنجی

قرمز

سفید

سبز

جواب در ادامه مطلب

ادامه مطلب ...

طالع بینی چینی!

این مطلب واسم میل شده بود.من انجامش دادم جوابش خیلی جالب بود ولی یادم رفت آرزو کنم.اون نتیجه ای ک بهم داده بود راست بود و چیزی بود ک بهش توجه نمیکردم.

جواب ها هم تو ادامه مطلب.........


طالع بینی چینی! .. سال جدید چینی امسال سال اژدهای آهنین است که امیدواریم سالی خوش و پر از خوش شانسی برای شما باشد!

 

فقط به دستور العمل عمل نماید و تقلب نکنید، در غیر این صورت نتیجه درست از آب در نخواهد آمد و بعد آرزو خواهید کرد که ای کاش تقلب نمی کردید!

این حدوداً 3 دقیقه زمان خواهد برد تا شما را دیوانه کند!!

 کسی که این پیام را ارسال کرده گفت که آرزویش ظرف 10 دقیقه به حقیقت پیوست!!!این بازی نتیجه خنده دار و در عین حال شگفت انگیزی خواهد داشت!پیام را یکجا تا پایا ن نخوانید بلکه مرحله به مرحله پیش بروید و عین دستورالعمل انجام دهید!

 

نکته: زمانی که می خواهید اسامی را بنویسید اطمینان حاصل کنید که اشخاصی هستند که شما آنها را می شناسید (یعنی اسم الکی یا بیخودی ننویسید!!!)

 

مهم: همچنین بیاد داشته باشید که به هنگام نوشتن اسامی و عمل کردن به دستورالعمل از احساس و غریزه خود استفاده کنید و بی خودی و بیش از حد فکر نکنید بلکه آنچه که در آن لحظه به ذهنتان می آید را بنویسید!

 

با زهم باید گفته شود که به آرامی و مرحله به مرحله به انتهای متن بروید در غیر این صورت نتیجه درست نخواهد بود و آن را ضایع خواهید کرد

خوب حالا یک قلم و یک برگ کاغذ آماده کنید.

 اول از هر چیز اعداد 1 تا 11 را به صورت ستونی یا ردیفی (زیر هم) بر روی کاغذ بنویسید.

سپس در جلوی ردیف (ستون) 1 و 2 هر عددی را که مایلید بنویسید.

 حال در جلوی ردیف 3 و ردیف 7 نام شخصی را از جنس مخالف بنویسید.

نام اشخاصی را که می شناسید (چه دوست یا اعضای خانواده یافامیل) در جلوی ردیفهای 4، 5 و 6 بنویسید.

 در ردیفهای 8، 9، 10 و 11نام چهار ترانه (آهنگ) را بنویسید (درجلوی هر ردیف نام یک ترانه)

 اکنون نهایتا میتوانید یک آرزو کنید!!

ادامه مطلب ...

اگر دل دلیل است

سراپا اگر زرد و پژمرده ایم

ولی دل به پاییز نسپرده ایم

چو گلدان خالی لب پنجره

پر از خاطرات ترک خورده ایم

اگر داغ دل بود ما دیده ایم

اگر خون دل بود ما خورده ایم

اگر دل دلیل است آورده ایم

اگر داغ شرط است ما برده ایم

اگر دشنه ی دشمنان گردنیم!

اگر خنجر دوستان گرده ایم!

دلی سربلند و سری سر به زیر

ازاین دست عمری به سر برده ایم

قیصر امین پور

تعبیر خواب

دیشب دوباره
گویا خودم را خواب دیدم:در آسمان پر می‌کشیدم
و لا‌به‌لای ابرها پرواز می‌کردم
و صبح چون از جا پریدم
در رختخوابم
یک مشت پر دیدم
یک مشت پر، گرم و پراکنده
پایین بالش
در رختخواب من نفس می‌زد

آن‌گاه با خمیازه‌ای ناباورانه
بر شانه‌های خسته‌ام دستی کشیدم
بر شانه‌هایم
انگار جای خالی چیزی...چیزی شبیه بال
احساس می‌کردم!

قیصر امین پور

+ی کم حرف

ادامه مطلب ...

بن سای

چند تا عکس از بن سای

(ادامه مطلب)
ادامه مطلب ...

زنده را در زندگی قدرش بدان

الان حس و حالم اینجوریه


بی خبر از هم خوابیدن چه سود؟
برمزار مردگان خویش نالیدن چه سود؟
زنده را تا زنده است باید به فریادش رسید
ورنه بر مزارش آب پاشیدن چه سود؟
گر نرفتی خانه اش تا زنده بود
خانه صاحب عزا خوابیدن چه سود؟
گر نپرسی حال من تا زنده ام
گریه و زاری و نالیدن چه سود؟
زنده را در زندگی قدرش بدان
ورنه مشکی از برای مرده پوشیدن چه سود؟
گر نکردی یاد من تا زنده ام
سنگ مرمر روی قبرم وانهادن ها چه سود؟
شیخ بهایی

حیوانات بامزه

چندتا عکس بامزه از حیووونا(ادامه مطلب) 


ادامه مطلب ...

عکس مار

چندتا عکس به مناسبت سال جدید(سال مار)



ادامه مطلب ...

حکایتی از مولانا

پیر مرد تهی دست، زندگی را در نهایت فقر و تنگدستی می گذراند و با سائلی برای زن و فرزندانش قوت و غذائی ناچیز فراهم می کرد.
از قضا یک روز که به آسیاب رفته بود، دهقان مقداری گندم در دامن لباس اش ریخت و پیرمرد گوشه های آن را به هم گره زد و در همان حالی که به خانه بر می گشت با پروردگار از مشکلات خود سخن می گفت و برای گشایش آنها فرج می طلبید و تکرار می کرد : ای گشاینده گره های ناگشوده عنایتی فرما و گره ای از گره های زندگی ما بگشای.
پیر مرد در حالی که این دعا را با خود زمزمه می کرد و می رفت، یکباره یک گره از گره های دامنش گشوده شد و گندم ها به زمین ریخت او به شدت ناراحت شد و رو به خدا کرد و گفت :
من تو را کی گفتم ای یار عزیز
کاین گره بگشای و گندم را بریز

آن گره را چون نیارستی گشود
این گره بگشودنت دیگر چه بود ؟

 
پیر مرد نشست تا گندم های به زمین ریخته را جمع کند ولی در کمال ناباوری دید دانه های گندم روی همیانی از زر ریخته است !
پس متوجه فضل و رحمت خداوندی شد و متواضعانه به سجده افتاد و از خدا طلب بخشش نمود...
 
نتیجه گیری  مولانا از بیان این حکایت:‌

 
تو مبین اندر درختی یا به چاه
تو مرا بین که منم مفتاح راه

 
تنها راه تغییر عادتها، تکرار رفتارهای تازه است

یک دقیقه سکوت...

یک دقیقه سکوت!!

به خاطر تمام آرزوهایی که در حد یک فکر کودکانه باقی ماندند!
به خاطر امید هایی که به نا امیدی مبدل شدند

به خاطر شب هایی که با اندوه سپری کردیم!
به خاطر قلبی که زیر پای کسانی که دوستشان داشتیم له شد! 
به خاطر چشمانیکه همیشه بارانی ماندند!

یک دقیقه سکوت!

به احترام کسانی که شادی خود را با ناراحت کردنمان به دست آوردند!
بخاطر صداقت که این روز ها وجودی فراموش شده است!
بخاطر محبت که بیشتر از همه مورد خیانت واقع گردید!
یک دقیقه سکوت به خاطر حرف های نگفته!!

برای احساسی که همواره نادیده گرفته می شد.