وای باران باران
شیشه پنجره را باران شست
از دل من اما چه کسی نقش تو را خواهد شست ؟
آسمان سربی رنگ
من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ
می پرد مرغ نگاهم تا دور
وای باران باران
گاه می اندیشم می توانی تو به لبخندی این فاصله را برداری
تو توانایی بخشش داری
دستهای تو توانایی آن را دارد که مرا زندگانی بخشد
چشمهای تو به من می بخشد
شور و عشق و مستی
و تو چون مصرع شعری زیبا
سطر برجسته ای از زندگی من هستی
حمید مصدق
نئو این تقدیم به همسرت بود ؟
خیلی دلنشین و آروم بود .آفرین به این سلیقه ات .
واسه اون خیلی کمه خیلی در حقه من خوبی کرده ک قابله توصیف نیست.
ممنونم.
سلام.سال نو مبارک.
ممنونم عزیزم.سال نو شماهم مبارک
واقعا زیبا بود.مرسی
سلام ممنون الوچه جان
[:S017:
سلام
من تا حالا این شعر رو کامل نخونده بودم عالی بودش
منم همینطور از خودم تشکر ویژه ای دارم