آلوچـــــــــــــــــــــــه

آلوچـــــــــــــــــــــــه

در مورد هر چی که خوشم بیاد مینویسیم حرفیه؟؟؟!!!
آلوچـــــــــــــــــــــــه

آلوچـــــــــــــــــــــــه

در مورد هر چی که خوشم بیاد مینویسیم حرفیه؟؟؟!!!

برای تندر

جا داره از دوسته عزیزم که بالاخره پس از کلی خواهش قدم رو چشم بنده حقیر گذاشت و تصمیم گرفت در این امر خطیر وبلاگ نویسی ما را همراهی کنه تشکر کنم.(ببین عاشقتم خودتم خوب میدونی......بوس بوس ماچ) 

عکس های همین جوری

چند تا عکس گذاشتم که حالش رو ببرید. 

حتما ببینین.عکساییه که من دوسشون دارم (نظر یادتون نره)

ادامه مطلب ...

مرض

رفتم دکتر.گفت دوای دردت روزی ۳قاشق چایی خوری تفریح ۱قاشق غذاخوری ورزش ۳ملاقه خواب و ۳دیگ غداس

سیاوش قمیشی...

بارون رودوست دارم هنوز  چون تورو یادم میاره

حس میکنم پیش منی  وقتی که بارون میباره

بارون رو دوست دارم هنوز  بدون چتر و سرپناه

وقتی که حرفای دلم  جا میگیرن روی یه آب

شونه به شونه می رفتیم  من وتو توجشن بارون

حالا تو نیستی و خیسه  چشمای من و خیابون

بارون رو دوست داشتی یه روز تو خلوت پیاده رو 

پرسه پاییزی ما  مرداد داغ دست تو

بارون رو دوست داشتی یه روزعزیز هم پرسه من  

بیا دوباره پا به پا تو کوچه ها قدم بزن

متن یه آهنگ ( چاووشی)

من از تو دل نمیبرم

اگر چه از تو دلخورم

اگر چه گفته ای تو را به خاطرات بسپرم

هنوز هم خیال کن کنار تو نشسته ام

منی که در جوانی ام به خاطرت شکسته ام

تو در سراب آینه شبانه خنده میکنی

من شکست داده را خودت برنده میکنی

نیامدی وسال ها نظر به جاده دوختم

بیا ببین که بی تو من چه عاشقانه سوختم

رفیق روزهای خوب،رفیق خوب روزها

همیشه ماندگار من همیشه در هنوزها

صدا بزن مرا شبی به غربتی که ساختی

به لحظه ای که عشق را بدون من شناختی

(صدا و آهنگای چاووشی واقعا دلچسبه )

آلزایمر موضعی

کاش یه دارو درست میکردن که هر خاطره ای رو خواستی پاک کنی.(پاشم برم درستش کنم)

این عکسه که سمت چپ وبلاگم هست منم...میبینین چقدر غمگینم.....از این تیپ عکس خیلی خوشم میاد انگار خیلی شیبیه منه

دستور درست کردن ساندویچ اسب آبی

درست کردن ساندویچ اسب آبی خیلی ساده است،

هم لذیذ است و هم بسیار بافایده.

اول،این چیزها را آماده کنید:

- یک برش کیک

- کمی سس مایونز

- یک حلقه پیاز

- یک عدد اسب آبی

- و یک تکه نخ!

دست آخر هم،

فلفل و نمک اضافه می کنید.

...........

حالا می ماند حل این معما

که خرده خرده بخوریمش یا یک جا؟! 

                                              شل سیلور استاین

 

دیشب که وبگردی میکردم( البته بعد از سحر بود که خوابم نمی گرفت) این گوگلی ها رو پیدا کردم.

افکاربد خواهانه(داستان های ۵۵ کلمه ای)

"خوب زدیش،"زک" zack)).درست وسط دنده هاش،عالی بود." بابی این را گفت و بر اثر فشار دستبندها ناله ای کرد.

زک که زانوهایش به میله ها فشرده شده بود نالید:"چی میگی،من زدمش؟ من سعی کردم جلوی تورو بگیرم!"

افسر توی آینه اتومبیل نگاه کرد و گفت:"هی،رفیق،اون پشت داری با کی حرف می زنی؟"

مایک فیلیپس